کتاب مغازه خودکشی نوشته ژان تولی نویسنده معروف فرانسوی است. این کتاب یکی از پرطرفدارترین کتابهای قرن بیست و یکم حوزه کمدی سیاه است.
مغازه خودکشی درسال 2006 منتشر شد و خیلی زود مورد توجه قرار گرفت؛ به طوری که شش سال بعد انیمیشنی با همین نام از روی این کتاب ساخته شد.
در این بخش از ملوبوک به معرفی این رمان پرداختهایم.
داستان کتاب مغازه خودکشی
داستان کتاب در یک مغازه رخ میدهد. خانوادهای متشکل از سه فرزند، دو پسر و یک دختر و یک پدر و مادر مغازهای را با عنوان مغازه خودکشی میگردانند. کار آنها فروختن وسایل خودکشی به کسانی است که ناامیدند و دوست دارند به زندگی خود خاتمه دهند. آنها با هر گونه امید و شادمانی در زندگی مخالفند و همه چیز را سیاه و تلخ میبینند. البته باید به این موضوع اشاره داشت که برای کسب و کارشان خوب است زیرا راحتتر میتوانند آدمها را به انواع مختلف خودکشی ترغیب کنند. در این میان اما پسر کوچکشان به نام آلن با آنها فرق دارد و عاشق زندگی است. همین موضوع باعث میشود کسب و کار آنها مثل سابق پیش نرود.
داستان کتاب در زمانی نامعلوم در یک شهر ضد آرمان اتفاق میافتد. مردم شهر همه دلمرده و غمگین هستند. این وضعیت در عین تراژیک بودن کمدی است چون این خانواده سعی دارند مرگ را به آدمها بفروشند.
درباره کتاب
ژان تولی در این رمان موضوع مهم خودکشی یا ادامه زندگی در یک شرایط تیره و تار را در قالب کمدی نیز بیان میکند.
تصور کنید در دنیایی زندگی میکنید که سرشار از ناکامی وناامیدی است. امید به زندگی کم و کمتر میشود و هر روز خبرهای بد بیشتری منتشر میشود. کره زمین به سمت نابودی حرکت میکند و وضعیت زندگی روز به روز سختتر میشود. مردم در این شرایط چه کاری انجام میدهند؟
آیا با عشق و علاقه به زندگی ادامه میدهند؟ در این شرایط وجود مغازه خودکشی چندان دور از ذهن نیست. مغازهای که فلسفه وجود خود را کمک به افراد شکستخورده میداند. افرادی که با وجود همه شکستهایشان میتوانند در مرگ موفق باشند.
روند امید به زندگی و جنگیدن علیه ناخوشیها در سراسر کتاب وجود دارد و آلن به ما یاد میدهد که عشق به زندگی بیشتر از خودکشی میارزد. اما زمانی که خواننده به جملات پایانی کتاب میرسد؛ به شدت غافلگیر میشود. جملات پایانی کتاب ضربهای غیرقابل پیشبینی به مخاطب وارد میکند و ممکن است همه آنچه را که خواننده در ذهن ساخته، ویران کند.
پایان بندی این کتاب یکی از پر چالشترین پایان بندیها است که تا مدتها میتواند ذهن مخاطب را درگیر کند.
نام گذاری شخصیت
کتاب مغازه خودکشی در سال 2006 چاپ و منتشر شد. در حقیقت اتفاقات این کتاب در آیندهای نزدیک و در شهری آخر الزمان رخ میدهد.
دقیقا جایی که وضعیت جوی و تغییرات آب و هوایی جهان را دگرگون کرده است و اغلب مردم با مشکل افسردگی نیز دست و پنجه نرم میکنند. با این حال، اوضاع عجیب خانواده تواچ که شخصیتهای اصلی رمان را تشکیل میدهند؛ گواهی بر وضعیت تکان دهنده جهان خواهد بود.
نکته حائز اهمیت این ات که نام گذاری اعضای خانواده از روی نام مشاهیری است که همگی با خودکشی به زندگی خود پایان دهند.
نام پدر خانواده میشیما است که یادآور یوکیو میشیما، نویسنده مشهور ژاپنی است. وینسنت تواچ پسر بزرگ خانواده که از روی وینسنت ون گوگ نام گذاری شده است.
دختر خانواده نیز مریلین نام دارد که از روی مریلین مونرو برداشته شده است.
پسر کوچک خانواده با نام آلن، از روی آلن تورینگ رمزنگار و ریاضیدان بریتانیایی انتخاب شده است.
پاتریس لوکنت کارگردان فرانسوی در سال 2012 انیمیشنی از روی این رمان خواندنی ساخت. انیمیشن موزیکال لوکونت که عمدتا با موزیکالهای تیم برتون مقایسه شده است، تا حد زیادی مورد توجه منتقدان و سینماروها نیز قرار گرفت.
محتوای کتاب مغازه خودکشی
داستان در مغازهای اتفاق میافتد که انواع وسایل خودکشی را در آن میفروشند. در این مغازه نیز سم، طنابدار، شمشیر، تفنگ و حتی ویروس کشنده یافت میشود.
فروشندگان این مغازه برای هر فردی که به مغازه خودکشی میروند؛ با هر رده اجتماعی و با هر سلیقهای وسیله خودکشی دارند.
همچنین مانند دیگر اعضای جامعه غم و نکبت از سر و روی صاحبان مغازه میبارد و هر کدام دارای مشکلات متفاوتی هستند.
ونسان بیاشتهایی عصبی دارد، مرلین ناسازگاری میکند، میشا هم عصبی است. با این حال آلن پسر کوچم خانواده وصله ناجور است. او میخندد، امیدوار است و در تلاش است تا این امید را به خانواده خود بیاورد؛ البته این هدیهای نه چندان خوشایند برای کسب و کار خانواده افسرده تواچ به شمار میرود.
این وضعیت روند داستان را به سوی کمدی سیاه و البته گاهی اوقات شیرینی تبدیل کرده است. به عنوان مثال زنی که برای خرید وسایل خودکشی به مغازه رفته است، محو تماشای لبخند آلن میشود و برای لحظهای دچار تردید میشود.
در روزگاری که ناامیدی فراگیر شده، خندیدن و شاد بودن از عجیبترین کارها است. گفتنی است که در پایان داستان، پس از جر و بحثهای بسیار در بین اعضای خانواده، این آلن شاد و سرزنده است که خواننده را میخکوب خود میکند.
این کتاب برای چه افرادی مناسب است؟
ترکیب تلخی مرگ با طنزی ظریف و هنری است که ژان تولی به خوبی از پس آن برآمده است.
موقعیتهای خندهدار و ضد و نقیضی که در متن کتاب ایجاد شده است، مانند تعجب خانواده تواچ از خنده کودک و ناراحتی از آن خواننده را مشتاق میکند با وجود تلخی پنهان در داستان، رمان را پایان ادامه دهد.
در قالب طنز، چالشهای زندگی انسان امروز برای خواننده آشکار است و پیامهایی به او داده خواهد شد: افسردگی، محیط زیست، نژاد پرستی، فقر و دیگر جنبههای تاریک زندگی بشر است.
مغازه خودکشی؛ شوخی با مرگ
ممکن است با خواندن این تیتر، از خود بپرسید چطور ممکن است که کتابی با فضایی تاریک و اندوهبار با موضوع اصلی خودکشی شوخی کند؟
درخصوص این مورد ابتدا باید گفت که بله خودکشی راهکار هولناکی است که معنی پایان دادن یک رویا خواهد بود و برای بازماندگان نیز تجربه دلهره آوری را رقم خواهد زد که به این راحتیها از ذهن پاک نخواهد شد. اما در خاطر داشته باشید که داستان با دنیای واقعی زمین تا آسمان متفاوت است.
در رمان جذاب و خواندنی ژان تولی، نه تنها خودکشی به عنوان بهترین راهکار باقی مانده برای آدمهای ناامید و بیچاره معرفی میشود؛ بلکه به شیوه فوقالعاده خندهداری از آن تعرف و تمجید میشود.
درواقع خانواده تواچ، خانواده ای است که در شهری عجیب و غریب زندگی میکنند. آنها نسل در نسل صاحب یک مغازه خودکشی بوده اند.
این مغازه موروثی همانطور که از نام آن مشخص است، مغازه ای متفاوت است که در آن انواع و اقسام ابزارهای لازم برای خودکشی فروخته میشود.
درباره نویسنده
ژان تولی کاریکاتوریست، نویسنده و فیلمنامه نویس اهل فرانسه است. این نویسنده در تاریخ 26 فوریه سال 1953 متولد شد. ژان تولی علاوه بر تصویرسازی و فیلمسازی، کتابهای موفقی نوشته و جوایز ادبی بسیاری را هم از آن خود کرده است.
بخشی از کتاب
«آلن! آخه چندبار باید بهت بگم؟ وقتی مشتریهامون از مغازه خرید میکنن، بهشون نمیگیم بهزودی میبینمت. ما باهاشون وداع میکنیم. چون دیگه هیچوقت برنمیگردن. آخه کِی این رو توی کلهت فرو میکنی؟» لوکریس تواچ با عصبانیت کاغذی را پشت خود در دستان گره کردهاش پنهان کرده بود که با تکانهای عصبیِ او میلرزید.
بچهی کوچکش روبهروی او ایستاده بود و بشاش و مهربان نگاهش می کرد. خانم تواچ خم شد و با لحن سرزنشآمیز محکمتری گفت «و یه چیز دیگه؛ این جیکجیک کردنت رو تموم کن. وقتی یکی میآد این جا نباید بهش بگی – ادای آلن را درمیآورد – «صبح به خیر.» تو باید با لحنِ یه بابامُرده بهشون بگی «چه روزِ گندی مادام.»
یا مثلا بگی «امیدوارم اون دنیا جای بهتری براتون باشه، موسیو.» خواهش میکنم لطفا این لبخندِ مسخره رو هم از رو صورتت بردار. میخوای این یه لقمه نون رو ازمون بگیری؟ آخه این چه رفتاریه که وقتی یکی رو میبینی چشمهات رو میچرخونی و دستهات رو میبری پشت گوشت و تکونشون میدی؟ فکر کردی مشتریها میآن این جا لبخندِ ابلهانهی تو رو ببینند؟ واقعا میری روی مُخم. مجبورمون می کنی پوزه بند بهت ببندیم.
جمع بندی
کتاب مغازه خودکشی تنها 114 صفحه دارد؛ رمانی کوتاه یا به تعبیر ادبی یک نوول است.
رمانی با پیچشهای داستانی غیرمنتظره و طنزآمیزی که در عین حال و هوای غمبار و تیره به خوبی از عهدهی آوردن لبخند بر لب مخاطب خود برآمده است. همچنین توصیفها و تصویرسازیهای مفید و ساده نویسنده به خصوصدر وصف مغازه خودکشی چنان است که تصویر کاملا واضح و روشنی از هر آن چه در این مکان مخوف است پیش چشم خوانندگان نمایان خواهد شد.
کتاب مغازه خودکشی با بیانی اندوهبار و بدبینانه آغاز میشود، اما به تدریج که اوضاع دستخوش تغییراتی میشود، نور بیشتری به فضای تیره و تار آن تابیده میشود.
جذابیت همیشگی و مثبت اندیشی آلن است که حکم موتور محرکه رمان را دارد و در پیش بردن خط اصلی داستان نقش بسزایی ایفا میکند.
آلن است که با خراب کردن کسب و کار خانودگی، مشتریان مغازه را دگرگون میکند و خانواده را واقعا به هم میریزد. اما در نهایت مغازه خودکشی کتاب کوچک و عجیبی است که میتوانید در یک نشست و یک نفس سر بکشید و تا مدتها به مغازه مخوف تواچها و اتفاقات عجیب و غریب و بامزهای که در آن افتاده فکر کنید.
نظرات کاربران