کتاب جاناتان مرغ دریایی اثر ماندگار آمریکایی نوشته خلبان و نویسنده ریچارد باخ است. علت تشابه نام خانوادگی او با یوهان سباستین باخ آهنگساز مشهور آلمانی این است که او از نوادگان مستقیم باخ بزرگ است.
در این بخش از ملوبوک به معرفی کتاب جاناتان مرغ دریایی پرداختهایم.
داستان کتاب جاناتان مرغ دریایی
همه مرغان دریایی به خوردن و خوابیدن عادت کردهاند و از پرواز تنها برای پیدا کردن غذای بهتر استفاده میکنند. جاناتان در تلاش است متفاوت بودن و استفاده از توانایی پرواز را برای دستیابی به اهداف بالاتر استفاده کند. اهداف جاناتان آزادی و رهایی و استقلال است که البته تاوان آن را هم میپردازد.
جاناتان در طول مسیر به علت طرد شدن از سوی دیگر مرغان دریایی، خستگی و گرسنگی طولانی مدت بارها به این فکر فرو میرود که شاید دچار اشتباه شده است و نباید از دیگر مرغان دریایی جدا میشده. اما پس از غلبه بر این شک و تردیدها به استادی ماهر در پرواز تبدیل میشود و به عنوان خط شکن برای دیگر مرغان دریایی است.
درباره کتاب
این کتاب در سال 1970 منتشر شد. باید به این موضوع توجه داشت که این دوران پایان یک دهه تاثیر فرهنگ ، فلسفه و عرفان شرقی در آمریکا است. این کتاب برای کمک به زندگی مادی انسانها است و با عرفانی که ما میشناسیم بسیار متفاوت است.
این کتاب به عنوان یک اثر روانشناسی شناخته شده است و میخواهد به انسانها برای یک زندگی پرمعناتر کمک کنند. بسیاری از مخاطبین این کتاب گفتهاند که این اثر نجاتبخش زندگی آنها بودهاند. این گفتهها نشان از تاثیرگذاری کتاب به لحاظ روانشناسی دارد.
کتاب جاناتان مرغ دریایی داستانی است از دل کندن، پرواز و رهایی است. این کتاب درواقع سمبلی است از افرادی که به هیچ وجه ناامید نمیشوند، این افراد مایوس نمیشوند و شکست را نمیپذیرند.
موضوع کتاب
برخی از افراد عادت کردن را بلد نیستد. آنها بلد نیستند در یک چارچوب مشخص زندگی کنند. نمیتوانند تن به کلیشههای تکراری بدهند و همواره رویاهایی در سر دارند و رفتارهایی میکنند که متفاوت بودن خود را فریاد میزند.
اغلب افراد اینگونه رفتار کردن را تقبیح میکنند اما به راستی چه مسیری در است؟
اینکه شخصی برای رسیدن به رویاهای خود چارچوبها را بشکند، در مسیرهای ناشناخته پا بگذارد و زندگیای بر خلاف آن چه که عرف است برای خود ایجاد کند چگونه است؟
ریچارد باخ در کتاب جاناتان مرغ دریایی از شکستن حصارها صحبتی نمیکنند.
از اینکه حتی تمام مرغهای دریایی هم یکسان به رشد و کمال نمیرسند.
از تلاش برای تغییر و پرواز.
ادامه
کتاب جاناتان مرغ دریایی کتابی جذاب و هیجانانگیز است که پس از گذشت مدت زمانی کوتاه از انتشار در فهرست پر فروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت و سی و هفت هفتهی متوالی در صدر این فهرست نیز باقی ماند.
جاناتان مرغ دریایی کتابی است که نگاه شما را به زندگی پیش و پس از خواندنش تغییر خواهد داد.
کتاب جاناتان مرغ دریایی با عنوان اصلی jonathan Livingston seagull نخستینبار در سال 1970 چاپ و منتشر شد.
داستان کتاب داستان جاناتان است که برای آموختن درخصوص زندگی و رسیدن به رشد و کمال پرواز میکند. تصویرسازی این کتاب برعهده راسل مونسون است.
داستان جاناتان مرغ دریایی برای اولینبار در پایان دهخی قرن 60 قرن بیستم به صورت داستان کوتاه در مجله فلایینگ منتشر شد و سپس به صورت کتاب درآمد.
در اولین سال انتشار بیش از یک میلیون نسخه از جاناتان مرغ دریایی در سراسر آمریکا فروخته شده است.
این کتاب در سه بخش نوشته شده است اما در سال 2014 نسخهی جدیدی از آن به بازار که عرضه شد که 17 صفحه تحت عنوان بخش چهارم به آن افزوده شده بود.
کتاب جاناتان مرغ دریایی طرفداران بسیار زیادی در سراسر جهان دارد و تا به امروز به چندین و چند زبان مختلف برگردانده شده است.
خلاصه داستان
جاناتان مرغ دریایی است که از جمع کردن غذا کلافه شده است. او تحمل روتین زندگی مرغهای دریایی را ندارد و هر روز ماجرایی تازهای ایجاد میکند و تلاش میکند چیزهای بیشتری از پرواز بیاوزد.
نافرمانیهای جاناتان موجب اخراج او از گله میشود. این مرغ دریایی پس از اخراج از گروه شروع به ماجراجویی میکند و در تلاش است چیزهایی بسیاری دربارهی خودش و تواناییهایش بیاموزد.
همین اتفاقات چالشهای عجیب و بسیاری را پیش روی جاناتان قرار میدهد.
ترجمه
جاناتان مرغ دریایی تا به امروز بارها به فارسی ترجمه و چاپ شده است. این کتاب برای اولینبار در ایران با نام پرندهای به نام آذر باد با ترجمه سودابه پرتوی به بازار کتاب ایران معرفی شد.
سپس افراردی مانند فرشته مولوی و هرمز ریاحی نیز جاناتان را به فارسی ترجمه کردند.
انتشارات کوله پشتی نیز کتاب جاناتان مرغ دریایی را با ترجمهی حسن نامدار عرضه کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
چرا باید این کتاب را مطالعه کرد؟
جاناتان مرغ دریایی یک کتاب معمولی نیست؛ کتابی است که عنوان یک اثر الهام بخش در عصر ما شناخته میشود.
این کتاب کوتاه و دوستداشتنی با ماجراجوییهای جذاب، داستان شکستن حصارها است.
داستانی آموزنده و در عین حال لذتبخش که حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
ریچارد باخ در کتاب جاناتان مرغ دریایی از مخاطب خود میخواهد کلیشهها و چارچوبها را کنار بگذارد و به خود واقعی و منحصر به فرد دست پیدا کند.
این کتابی است که هر کسی باید آن را مطالعه کند و خودش و آرزوهایش بیندیشد.
این اثر ریچارد باخ در دستهی کتابهای داستان آمریکایی قرار دارد.
کتاب جاناتان مرغ دریایی برای گروه سنی بزرگسال نیز مناسب است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی این کتاب 144 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 7 روز مطالعه کنید.
ادامه
کتاب جاناتان مرغ دریایی بسیار کم حجم است و برای افرادی که زمان کافی برای مطالعهی کتابهای طولانی را ندارند و همچنین قصد دارند کتاب مختصر با موضوع داستان آمریکایی را بخوانند بسیار مناسب است.
جاناتان مرغ دریایی یک کتاب پر مغز است که سرشار از امید و انگیزه برای همهی افراد مناسب است که شما حتما باید آن را مطالعه کنید.
بیتردید داستان این کتاب الهام بخش بسیاری از افراد بوده است که به نحوی متفاوت از بقیه عمل میکنند و جامعه به همین دلیل متفاوت بودن، حاضر نیست آنها را بپذیرد.
الهام بخش برای افراد طرد شدهای که به دنبال هدفی رفتهاند که کسی توانایی درک آن را ندارد.
آدمهایی که به مسئلهی زندگی فکر میکنند و قصد دارند معنایی برای آن پیدا کنند. الهام بخش آدمهایی که از انگشتنما شدن توسط دیگران ترسی ندارند و به هر طریقی هدف بزرگی را در سر دارند و در پی رسیدن به آن در تلاش هستند.
در این رمان با مرغ دریاییای همراه میشویم که حاضر نیست تحقیر دیگران را بپذیرد و برخلاف تمامی اطرافیان خود تصمیم میگیرد. به مخالفت میپردازد و از کاری که کرده است هرگز پشیمان نمیشود.
بخشی از کتاب
سرانجام پیروز شده بود. سرعت نهایی. یک مرغ دریایی با سرعت سیصد و پنجاه کیلومتر در ساعت! موفقیت عظیمی بود. باشکوهترین لحظه در تاریخ مرغان دریایی. گشوده شدن عصری تازه در برابر جاناتان. همانطور که به سوی جایگاه خلوت تمرین خود پرواز میکرد؛ بالهایش را برای شیرجه از ارتفاع هشتهزارپایی جمع کرد. همان موقع تصمیم گرفت نحوهی دور زدن را کشف کند.
فکر کرد بنابراین، این آسمان است و اجباراً با خودش تبسمی کرد. ارزیابی آسمان در چنین لحظهای که فرد وارد آن میشد اصلاً شایسته نبود.
ازآنجاییکه او اکنون از زمین، بالای ابرها و به همراه دو مرغ دریایی درخشان میآمد متوجه شد بدن خودش نیز به درخشندگی آنها میشود. در حقیقت همان جاناتان جوان که همیشه در پشت چشمان طلاییاش زندگی کرده بود آنجا بود با این تفاوت که شکل بیرونیاش تغییریافته بود.
ادامه
بدنش شبیه اندام یک مرغ دریایی بود با این تفاوت که اکنون خیلی بهتر از اندام قبلیاش با آن پرواز میکرد. با خود گفت: چراکه نه، با نصف تلاش بهسرعت و موفقیتی دو برابر از بهترین روزها در روی زمین دست خواهم یافت. اکنون پرهایش با سفیدی و تلالو خاصی میدرخشید و بالهایش چون ورقههای نقرهای صیقل یافتهای نرم و کامل بودند. او شادمانه با وارد آوردن نیرو به این بالهای تازه به پی بردن مواردی دربارهی آنها پرداخت.
در سرعت دویست و پنجاه مایل در ساعت احساس کرد به حداکثر سرعت رسیده است. در سرعت دویست و هفتادوسه مایل با خودش فکر کرد اینک با آخرین سرعتی که میتواند در حال پرواز است و این موضوع او را تا حدی مأیوس کرد.
برای اندام جدید محدودیت توان انجام کار وجود داشت و هرچند خیلی سریعتر از حد پرواز اندام قبلیاش بود اما هنوز هم محدودیتی بود که تلاش عظیمی را برای شکستن رکوردش میطلبید.
به فکر فرو رفت…
ابرها از هم باز شدند و همراهانش با گفتن فرودت مبارک جاناتان در هوای رقیقی ناپدید گشتند.
نظرات کاربران