کتاب دال دوست داشتن مجموعهای از داستانهای کوتاه و یادداشتهای حسین وحدانی است. این یادداشتها برای اولینبار به صورت پراکنده در شبکههای مجازی منتشر شد. موضوعات آنها درخصوص ابعاد مختلف عشق و زندگی انسانها است.
کتاب دال دوست داشتن درخصوص چگونگی رابطه و عشق ورزیدن است.
بطور کلی آدمها به اجتماعی بودن و مشارکت در جمعها نیز علاقه دارند. اما همین آدمها لحظاتی را تجربه میکنند که گمان میکنند فقط برای آنها رخ داده است.
کتاب دال دوست داشتن نشان میدهد که شما برای تجربه این لحظات تنها نیستید.
دانستن اینکه خیلی از نگرانیها و اضطرابها و موقعیتها برای دیگران هم به همین شدت و بزرگی وجود دارد ما را به اجتماع خودمان یعنی جمع انسانها نیز نزدیک میکند.
درباره کتاب دال دوست داشتن
در روزگاری که تمامی اخبار درباره جنگ و خشونت است و گاهی زندگی روزمره خسته کننده میشود، شنیدن چند روایت از عشق و دوست داشتن میتواند آرامشی بینظیر به شما انتقال بدهد.
موضوع کتاب دال دوست داشتن همانگونه که از نامش پیداست؛ به موضوعاتی نظیر عشق، دلبستگی و غم میپردازد. نویسنده با بیان ساده و صمیمانه خود توانسته ارتباطی خوب را با طرفدارانش برقرار کند. درواقع وحدانی بدون هیچ پیچیدگی درباره مسائل مهم انسانی سخن میگوید.
وحدانی با بیان و لحنی پرکشش و زاویه دید متفاوت خود، رنگ و بوی دیگری به دغدغههای روزمره و عادی آدمها بخشیده و همین موضوع موجب شده است که کتاب دال دوشت داشتن از سایر آثار عاشقانه متمایز شود.
این کتاب از ۱۲۱ بخش مختلف و کوتاه تشکیل شده است که هرکدام عنوان خاصی دارند. ممکن است در وهلهی اول نتوانید ارتباط بین آنها را پیدا کنید اما بعد از خواندن کتاب متوجه میشوید که در همهی آنها سوژهی عشق و دوست داشتن و رنگهای زندگی مشترک است.
مقدمه کتاب
نویسنده در مقدمه کتاب نوشته است که، دیدم که انگار آدمهایی هستند که با خواندن این کلمات، حال بهتری پیدا میکنند. این را خودشان گفتند؛ در نامهها و پیغامهایشان و گفتند که لحظههایی بر آنها گذاشته است که این کلمات به کمکشان آمدهاند و برایم نوشتند که گاهی با خواندن این کلمات، راحتتر نفس کشیدهاند، راحتتر لبخند زدهاند، راحتتر اشک ریختهاند، راحتتر خوابیدهاند، راحتتر دوست داشتهاند و راحتتر دوست داشتهشدهاند و دیدم که زحمت بازنوشتن و آماده کردن یک کتاب، در برابر این همه، هیچ است.
درباره نویسنده
حسین وحدانی از نویسندگان و روزنامه نگاران با تجربه ایرانی است. او به خاطر سالها فعالیت در شبکههای اجتماعی با مخاطبان خود ارتباط نزدیک برقرار کرده و به خوبی توانسته طرفداران زیادی را جذب کند. وحدانی توانسته نوشتههای جذاب و در عین حال بیتکلفی را برای آنها بنویسد.
حسین وحدانی متولد ۱۳۵۸ نویسنده و روزنامه نگار است. وحدانی به جهت سابقه طولانی نویسندگی در فضای مجازی، طرفداران و خوانندگان بسیاری دارد. او در طی این سالها تعداد قابل توجهی یادداشت و متن در رسانههای مختلف مجازی منتشر کرده است که مضمون اصلی بسیاری از آنها عشق و تنفر از جنگ است.
در این سالها در صفحات و سایتهای مختلف نوشتههای او به چشم میخورد. وحدانی با نثری ساده و شیوا مضامینی همچون عشق، تنفر از جنگ و آرامش ناشی از صلح را به تصویر میکشد. حسین وحدانی در مصاحبهای دربارهی انگیزهاش از نوشتن میگوید: نقطهی دقیقی را نمیتوان تایید کرد. اما برای من که از ۱۸ سالگی از نوشتن و روزنامهنگاری پول درآوردم؛ میتوان گفت بخشی از آن دوران میآید. حالا که دقیقتر فکر میکنم. پدرم یک دایی داشت همسن خودش و انسان فرهیخته و مجلس گرمکنی بود. من از کودکی به یاد دارم منتظر بودیم تا عید شود و به خانهاش برویم و او برای ما حرف بزند.
پازل زندگی را که بازی میکنی، باید از کشف هر قطعه لذت ببری. لذت کشف لذت ناشناخته -به تمام معنا ناشناخته- نیکبختی بزرگ و بینظیری است که آدم را آدم میکند.
خواندن چند جمله از نوشتههای حسین وحدانی کافی است تا بسیاری را مجاب کند نوشتههای او در فضای مجازی را دنبال کنند و تنها کتاب او با عنوان دال دوست داشتن، چند روایت از عشق و زندگی را مطالعه کنند.
جملاتی از کتاب
-
1- به معشوق مان بگوییم اصلا کلمه نخواهد. بگذارد سکوت جور همه چیز را بکشد. به او بگوییم: «دیگر تمام شد، باید ب ای روزنامه تسلیتی بفرستیم.» با هم به صدای کافه، به صدای فنجان ها، به صدای باران گوش بدهیم.
-
2- بیش از هر کلمه ای، باید از همیشه ها و هرگزها و هیچ وقت ها و هیچ کجاها پرهیز کرد_ از این همیشه با تو میمانم ها و هرگز ترکت نمی کنم ها _که ه آغازشان با دو چشم حیران و متعجب، به آدم هایی می نگرد که مقید به زمان و مکان اند، اما فراتر از زمان و مکان وعده می دهند و باور و اعتماد را به سخره می گیرند.
-
3- و ما می دانیم که هرگز، هیچ وقت، به تمامی شاد نخواهیم بود. که هر گاه دست مان را پیش آوریم تا شادی را لمس کنیم _ حتی از نزدیک، حتی در آغوشش هم که باشیم _ انگشتمان لایه ی نامرئی از غم را لمس خواهد کرد.
-
ادامه
-
4- داغ که می دانی چیست؟ علامت را می گرفتند توی آتش، سرخ و آتشین که می شد، می نشاندند روی بازو یا هرجا. درد داشت؟ بله داشت. اما یک ساعت. یک شب. یک هفته. بعدش خلاص. جایش ولی همیشه می ماند. این همیشه چه آدم را می ترساند! همیشه. این است که گفتیم الهی داغ نبینی. که تمام عمر، جلو چشمت نباشد علامت نبودن یکی. همان که حافظ می گوید «دارم من از فراقش در دیده صد علامت» شاید.. تجربه سوگ، یک لایه نامریی-اما محسوس و واقعی- به روی همه چیز دنیای آدم می کشد.. و ما می دانیم که هرگز، هیچوقت، به تمامی شاد نخواهیم بود. که هرگاه دستمان را پیش آوریم تا شادی را لمس کنیم – حتی از نزدیک، حتی در آغوش هم که باشیم- انگشتانمان لایه ای نامریی از غم را لمس خواهد کرد.
-
5- آدم باید هراز گاهی اسم هم خانه هایش را، رفقایش را، بغل دستی هایش را فراموش کند. بعد زور بزند تو سه جمله توصیفشان کند؛ بدو بدو. بگوید مثل آنی که خنده اش قشنگ است. آنی که صورتش، بوی صبح اول وقت می دهد. آنی که حرف زدنش بوی قهوه تازه دم دارد…..
-
6- یادم بیاور برایت بنویسم عشق را باید بی حساب و کتاب اندوخت اما با حساب خرج کرد. و برایت بنویسم که هی بر این طبل بی صدا اما توخالی “بی حساب دوست داشتن” نکوبی. که دوست داشتن حساب و کتاب دارد. دوست داشتن حد و مرز می شناسد حساب و کتابش؟ ظرفیت خودت. که اگر می توانی ظرفت را بزرگتر، ظرفیتت را بیشتر کن. اگر نمی توانی اما اندازه نگه دار حد و مرزش؟ عزت خودت. کرامت خودت. شخصیت خودت. دوست داشتن که نباید تو را بی عزت، بی کرامت، بی شخصیت کند.
خلاصهای از کتاب
این کتاب در 23 یادداشت به وصف چیستی عشق و زندگی میپردازد و با سادهترین بیان، حتی مفاهیمی انتزاعی را نیزوصف میکند. دال دوست داشتن کتابی است که از دیدگاههای مختلف به توضیح و توصیف مفهوم عشق و زندگی میپردازد و به خواننده انگیزه میدهد تا دوست بدارد و دوست داشته شود.
حسین وحدانی در این کتاب از ترکیبهای خاص استفاده میکند و با بازیهای زبانی و حتی ساختن واژههای جدید روایتی بدیع، زیبا و متفاوت را خلق میکند.
کتاب پر است از جملههای نابی که دوست داریم زیبایی آنها را با دیگران به اشتراک بگذاریم.
دال دوست داشتن حال مخاطبش را خوب میکند، تسکین دهنده دردهای مگوست، لبخندی بر لب مینشاند و باعث میشود راحت تر نفس کشید و راحت تر دوست داشت و بی دغدغه دوست داشته شد.
حسین وحدانی بر این باور است در دنیای امروز که کشت و کشتار و جنگ مهمترین سر خط خبرهاست، آنچه گم شده عشق است.
و چه تعبیر درستی است. انسان معاصر در تب داشتن یا نداشتن عشقی پاک و حقیقی میسوزد چرا که عشق اگر به تنهایی نه، اما از مهمترین عوامل نجات زندگی به شمار میرود.
از زیباترین بخش های این کتاب می توان به آن نود و هشت تای اضافه، دال دوست داشتن، سوگوارانی که با من دویدهاند، آنی که خندهاش قشنگ است اشاره کرد.
نظرات کاربران