عنوان کتاب صد سال تنهایی بسیار هوشمندانه انتخاب شده است و به راحتی در ذهن مخاطب جای میگیرد. تنهایی مفهومی گسترده دارد که هر شخصی به نوعی آن را تجربه کرده است.
کتاب صد سال تنهایی به قلم گابریل گارسیا مارکز از آثار شاخص قرن بیستم به شمار میآید.
صد سال تنهایی رمان یاست که خواندن آن برای هر کسی آسان نیست. بسیاری از افراد این کتاب را در لیستهای مختلف صد رمان برتر جهان و چهل رمانی که پیش از مرگ حتما باید آن را خواند، دیدهاند و تصمیم به مطالعه آن گرفتند.
اما زمانی که پشت سر هم اسمهای اسپانیایی را میبینید، درست زمانی که چندین نفر به نام خوزه آئورلیانو در داستان وجود دارد ممکن است قید خواندنش را بزنید.
در این بخش از ملوبوک قصد داریم به معرفی این رمان پرطرفدار بپردازیم.
خلاصه داستان صد سال تنهایی
داستان این کتاب درباره هفت نسل از خانواده بوئندیا است. خوزه آرکاریو بوئندیا روزی محل زندگی خود را ترک میکند و دهکدهای را برای سکونت انتخاب میکند. او به کمک اطرافیانش شروع به ساخت آن دهکده میکند.
خوزه در طی یک درگیری پرورنیکو آگیولار را به قتل رساند و به همین خاطر قرار بود که عقیم شود. به همین دلیل محل زندگی خود را ترک کرد.
خوزه ماکوندو را به گونهای ساخت که دور تا دور آن با آب محاصره شده باشد. به همین خاطر تبدیل به جزیرهای شد که تا سالها با جهان بیرون هیچ ارتباطی نداشت.
جنگ و درگیری داخلی، عشق و نفرت، حسادت، مرگ و ازدواج همه اتفاقاتی است که در این کتاب برای نسلهای مختلف این خانواده رخ میدهد.
درباره کتاب صد سال تنهایی
این کتاب یکی از آثار ماندگار قرن بیستم و تحسین شده گابریل گارسیا مارکز است.
در این کتاب به یک روایت تاریخی از دهکدهی خیالی ارائه میدهد که میتوان به تاریخ کشور کلمبیا نسبت داد. نویسنده تاریخ کلمبیا را از زبان سوم شخص بیان میکند.
تمامی جملات این کتاب با تفکر نوشته شدهاند و هر جملهای که مخاطب آن را میخواند یک پیام مهم دارد.
نمادها و سمبلهای کتاب
تکرار وقایع
یکی از اصلیترین تمهایی که در این کتاب وجود دارد این است که اتفاقات به طرز عجیبی تکرار میشوند. کنترل شخصیتهای داستان بدست گذشتشان میباشد. به طوری که شخصیت هادر به کرات ارواح را میبیند.
درواقع ارواح نماد گذشته و طبیعت فراموش نشدنی میباشند که در ماکوندو وجود دارد.
رنگها
مارکز از رنگها به عنوان نمادها استفاه کرده است. رنگ طلایی نماد تلاش برای بدست آوردن ارزش اقتصادی است و همچنین رنگ زرد نشان دهنده مرگ و زوال است.
شهر آینهای
رویایی که خوزه در خواب میبیند تنها به محل زندگی ماکوندو باز نمیگردد. باید گفت که آینه نمادی از سرنوشت است. در صفحات پایانی که از جزیره ماکوندو مشاهده میکنیم درواقع شهر سرابها است.
ماکوندو نشان دهنده دنیای قشنگی نویی است که آمریکاییها قولش را داده بودند.
آیا این داستان واقعی است؟
رمان صد سال تنهایی بخشی از تلاش مارکز برای ثبت تجربههای شخصی و واقعی خود در زمان زندگی در کلمبیا است. برای مثال در زندگی مارکز در سالهای نوجوانی کارخانههای میوه خارجی به خاطر هدفهای مختلف حضور پیدا کردندو موضوعی که در کتاب به صورت مستقیم به آن اشاره شده است. در زمان زندگی مارکز محل زندگی وی به مرور در فقر و بدبختی نیز فرو رفت. درست همان اتفاقی که برای ماکوندوی کتابش اتفاق افتاد.
علاوه بر این مارکز سعی داشت بخشی از تاریخ کشور خود را در دل داستان بیاورد. برای مثال در آمریکای لاتین ابتدا جمعیت بومی آزتک و ایکناها سکونت داشتند. به مرور زمان اروپاییها منابع این منطقه را کشف کردند و در این محدوده مدام در رفت و آمد بودند و در آنجا با قتل عام و کشت و کشتار مدام دنبال غارت منابع طبیعی بودند.
ساکنان بومی نیز کم کم از طریق تکنولوژیهای مختلف و بعد سرمایهداری آشنا شدند.
درست مانند اتفاقی که در ماکوندو هم رخ داد. گروه کولیها و البته ملکیادس نماد اروپاییها بودند که با حضورشان باعث آشنایی اهالی ماکوندو با تکنولوژی شدند و همچنین سبب رواج پول در میان ماکوندوییها شدند.
از طرفی مارکز وضعیت سیاسی کشورهای مختلف آمریکای لاتین را در کتابش آورده است. همانطور که در ماکوندو هم به سرعت قدرت میان افراد مختلف جا به جا میشد در کشورهای آمریکای لاتین هم در آن دوره این اتفاق رخ داده است. آمریکای لاتینی هم انگار ناتوان از این بودند که دولتی ثابت و هدفمند ایجاد کنند.
اقتباس سنمایی
شبکه نتفلیکس به تازگی اعلام کرده است که توانسته امتیاز ساخت اثری بر اساس کتاب صد سال تنهایی را بعد از 50 سال از اولین انتشار آن به دست بیاورد. فرزندان گابریل مارکز اعلام کردهاند که پدرشان ر سالهای زندگیش بارها پیشنهادهای نختلف در خصوص ساخت اثری سینمایی از روی کتابش دریافت کرده است. ولی نگرانی این نویسنده این بوده است که در یک یا دو فیلم سینمایی تمامی داستان به خوبی روایت نشود.
از طرفی پدر آنها در نظر داشته تا فیلم صد سال تنهایی به زبان اسپانیایی ساخته شود. موضوعی که باعث میشد بسیاری از ستارههای سینمایی نتوانند در این فیلم ایفای نقش کنند. به همین دلیل ما شبکهی نتفلیکس را انتخاب کردیم که در ساخت سریالهای غیرانگلیسی زبان به همراه زیرنویس در سالهای اخیر موفقیتهای بسیاری به دست آورده است.
نکتههایی جالب
مارکز پیش از نوشتن این کتاب چندان نویسنده خوش شانسی نبوده است. چهار کتاب قبلی وی در مجموع 2500 نسخه به فروش رسیده بودند. اما این کتاب برای او موفقیت بسیاری را رقم زده است.
این کتاب در ده 196 میلادی موجب ایجاد یک جنبش ادبی به نام la nueva novela latinoamericana شد. درواقع موفقیت اصلی برای یک رمان آمریکای لاتینی این است که بتواند در اولین چاپ خود 8000 نسخه در سطح منطقه خویش بفروشد.
فروش و ترجمه
با این فروش خیره کننده کم کم نشرهای اسپانیایی زبان و بعد از آن نشرهایی به زبانهای دیگر تصمیم گرفتند این کتاب را چاپ و منتشر کنند. صد سال تنهایی تا به حال به ۴۴ زبان دنیا ترجمه شده است. این کتاب بعد از کتاب دن کیشوت لقب بیشترین میزان ترجمه به زبانهای دیگر را در میان کتابهای اسپانیایی زبان از آن خود کرده است.
در اسپانیای دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ اغلب نویسندهها با سبک واقعگرای اجتماعی مینوشتند. سبکی که در آن شخصیتهای اصلی با مجموعهای از داستانهای غمگین و شرایط بد اجتماعی مواجه میشوند.
برخی دیگر از نویسندههای اسپانیایی زبان در آن دوره بر این باور بودند که نیاز نیست هدف رمان روایت داستان باشد. آنها به سبک ضد رمان اعتقاد داشتند. برای مثال گئورگ پیرس در سال ۱۰۶۹ رمانی نوشت که در آن اصلا از حرف e که پرکاربردترین حرف زبان اسپانیایی است، استفاده نکرد.
اما در نهایت در ۱۹۶۷ عدهای از نویسدههای جوان با بومیسازی سبکهای نوشتاری دیگران نیز مقابله کردند. آنها به دنبال اثری ناب در آمریکای لاتین بودند. در بازهی زمانی ۱۹۶۷ تا ۱۹۶۹ عدهای از منتقین به این باور رسیدند که رمان صد سال تنهایی توانسته بر محدودیتهای این سبکها غلبه کند. کتابی که نه تنها در ادبیات آمریکای لایتن، که در سطح جهان هم توانست مسیر رمان مدرن را اصلاح کند. رمان او با تفسیرهایی شاعرانه و زبانی شعلهور مسیر خودش را کاملا از رئالیسم اجتماعی جدا کرد. او به روایت تخیل بازگشت.
سبک
سبک این رمان را میتوان رئالیسم جادویی نیز دانست. مارکز در طی این رمان، زندگی کولیها و فضای فانتزی زندگی آنها را ترسیم کرده و از شگفتیهای حضور آنها در دهکده در جهت خلق فضایی هیجان انگیز بهره برده است. مارکز نویسنده این کتاب واقعیتهای موجود در جامعهی کلمبیا را با جادوهایی که در داستان رخ میدهد را درهم آمیخته و به این ترتیب سبک رئالیسم جادویی را پدید آورده است. ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیتهای داستان به جادویی شدن روایتها میافزاید.
تاریخچه رئالیسم جادویی
اولین نویسندگانی که این عنوان به کارهایشان اطلاق میشد نویسندگان آمریکای لاتین بودند. این ادبیات اجتماعی و در عین حال شاعرانه بخصوص در آثار میگل آنخل آرستوریاس در گواتمالا، گابریل گارسیا مارکز در کلمبیا و کارلوس فوئنتس در مکزیک جلوه گر شد و این نویسندگان کوشیدند که در این طرح مسائل سیاسی و اجتماعی سرزمین خودشان غنای مخیله و شکوه تمام تمدنهای پیش از خودشان را بازسازی کنند. از آثار رئالیسم جادویی در کشور ایران میتوان به عزاداران بیل غلامحسین ساعدی، روزگار دوزخی آقای ایاز، آواز کشتگان و رازهای سرزمین من، اهل غرق اثر منیرو روانیپور و نیز روزگار سپری شدهی مردم سالخورده اثر محمود دولت آبادی اشاره نمود.
بخشی از کتاب
اورسولو نگران نشد. گفت: ما از اینجا نمی رویم. همینجا می مانیم، چون در اینجا صاحب فرزند شده ایم. خوزه آرکادیو بوئندیا گفت: اما هنوز مرده ای در اینجا نداریم. وقتی کسی مرده ای زیرخاک ندارد به آن خاک تعلق ندارد.
آئورلیانو اکنون نه تنها همه چیز را می فهمید، بلکه تجربیات برادرش را قدم به قدم برای خود مزمزه میکرد. یکبار که برادرش جزئیات عشق بازی را برای او شرح میداد، صحبتش را قطع کرد و پرسید: چه حسی به آدم دست میدهد؟ خوزه آرکادیو بلافاصله جواب داد: مثل زلزله است.
درباره نویسنده
گابریل خوزه گارسیا مارکز متولد 1927 در کلمبیا بود. وی در تاریخ 17 آوریل 2014 درگذشت.
او رمان نویس، روزنامه نگار و فعال سیاسی کلمبیایی بود. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1982 است. بسیاری او را بخاطر رمان صد سال تنهایی میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است.
نظرات کاربران