امروزه افراد کتابخوان به ندرت به نویسندگان داخلی اعتماد میکنند؛ همین موضوع را از ویترین کتابفروشیها میتوان فهمید.
رمانهای خارجی بازار کتاب را در دست گرفتهاند. اما در این میان، مصطفی مستور مخاطب و طرفداران خود را دارد و همان اولین اثرش، راه و مسیر خود را پیدا کرده است.
افرادی که آثار پیشین مصطفی مستور ار خوانده باشند و با سبک و سیاق داستاننویسی این نویسنده آشنایی دارند؛ از خواندن آخرین کتاب او شگفت زده نخواهند شد چرا که کتاب عشق و چیزهایی دیگر بر همان ریلی سوار است که کتابهای قبلی در حرکت بودند.
شخصیتها و زبان برای مخاطبان کتابهای مستور نیز آشنا هستند و نویسنده هم به دنبال تغییر نبوده ست.
این نویسنده ساده اما پر مغز مینویسد. خیلی خود را درگیر تکنیکهای ادبی و مرسوم نمیکند و به دنبال بازی با کلمات نیست، در عوض بیشتر تمرکز خود را بر روی ارتباط منطقی شخصیتها و روند معقول و درست داستان گذاشته است.
کتاب عشق و چیزهایی یگر شکل و شمایلی شبیه به کارهای قبلی این نویسنده دارند؛ کم حجم، زبانی روان و ساده، قصهگو و به دور از پر و بال دادن به داستان.
در این بخش از ملوبوک به معرفی این کتاب عاشقانه ایرانی دیگر نیز پرداختهایم.
داستان کتاب عشق و چیزهایی دیگر
شخصیت اصلی کتاب عشق و چیزهایی دیگر هانی یادگاری نام دارد که متولد سال 1364 است و به قول خود پنج سال پس از شروع جنگ در شهر اهواز بدنیا آمده است.
در سال 1386 از رشته فیزیک دانشگاه تهران نیز فارغ التحصیل شده اما به بهانه پیدا کردن کار در تهران ماندگار شده است.
هانی به همراه دو پسر دیگر به اسم کریم جوجو و مراد سرمه همخانه میشود. پس از گذشت مدتی با دختری به نام پرستو آشنا میشود که در بانک مشغول به کار است.
اما پرستو برای ازدواج با هانی انتظار دارد که او سرمایهای به غیر از عشق، داشته باشد.
سرمایهای که بتواند ضامن خوشبختی زندگی آنها باشد و این موضوع هانی را برای به دست آوردن پرستو مجبور به انجام کارهای دردسرساز میکند.
راوی کتاب عشق و چیزهایی دیگر ، هانی یادگاری است که ماجراها را در بیست فصل روایت میکند.
فصل بیستم تنها فصلی است که در زمان حال میگذرد؛ نوزده فصل ابتدایی روایت ماجراها بصورت فلش بک است و کل اتفاقات در گذشته رخ میدهد.
در کتاب عشق و چیزهایی دیگرهایی دیگر با روایتی ساده و درعین حال جذاب و پرکشش روبهرو هستیم. مصطفی مستور در این رمان به مفهوم عشق از نگاهی عمیق و فلسفی میپردازد.
درواقع نویسنده در این کتاب به این موضوع اشاره دارد که عشق به تنهایی نمیتواند انسان را تعالی بخشد و چیزهایی دیگر در کنار آن لازمه به توازن رساندن خواهد بود.
درباره کتاب عشق و چیزهایی دیگر
ممکن است فضاسازی داستان و جایی که شخصیتها در آن زندگی میکنند برای همه غیرقابل باور نباشد؛ اما سبک زندگی و تفکر آدمهای داستان برای مخاطبان نیز ملموس است.
سه غریبه که در یک زیرزمین با هم زندگی میکنند را ممکن است همه باور نکنند اما درگیر عشق شدن انسانیترین حالت هر شخص است.
شخصیت اصلی کتاب عشق و چیزهایی دیگر، خیلی زود دلباختهی پرستو میشود؛ از آن عشقهای آتشین و سفت و سخت که روح و روان آدمی را درگیر میکند.
هانی برای بدست آوردن پرستو، با همخانههای خود مشورت میکند. کریم جوجو یک بازاری است که همه چیز را در پول خلاصه میکند و مراد سرمه نیز دارای شخصیتی مرموز است که با حیوانات صحبت میکند.
شخصیت اصلی داستان هانی، علاوه بر ماجرای عاشقانهی خود، درگیر دو نگاه و طرز فکر متفاوت میشود.
ادامه
یکجا که کریم جوجو میگوید این لیلی و مجنون بازیها را دور بریز و بر سراغ کار و در جای دیگر داستان، مردا میگوید برای زندگی بهتر عق را در سطل آشغال بینداز و جلوی در بگذار.
با وجود تمام این حرفها، آدم عاشق که به حرف کسی گوش نمیدهد و برای رضایت معشوق خود را به آب و آتش میزند. اما این عشق خیلی زود وارد چالش و تنش میشود.
کتاب عشق و چیزهایی دیگر مانند کتابهای دیگر مستور حجم زیادی ندارد. جذابیتهای داستان و روانی زبان کتاب را خوشخوان کرده است. مستور به زندگی انسانها و آنچه که انسانها به دنبالش هستند علاقه دارد.
این نویسنده علاقهمند است لایههای زیرین زندگی را به خواننده کتاب خود نشان دهد و با تلفیق مسائل دنیوی و معنوی، زندگی را ورای خوردن و خوابیدن به تصویر بکشد.
مصطفی مستور در کتابهایش از مسائلی حرف میزند که در نهایت شخصیتهایش را به خودآگاهی میرساند. او به دنبال نشان دادن خوبی کردن و راه سعادت است ولی این را در لفافه و در نشانهها مطرح میکند. جایی که خواننده تیزهوش و دقیق باید آن را به خوبی بفهمد و پیدا کند.
درباره نویسنده

مصطفی مستور
مصطفی مستور در سال 1343 در شهر اهواز متولد شد. این نویسنده در سال 1367 در رشته مهندسی عمران از دانشگاه شهید چمران اهواز نیز فارغ التحصیل شد و دوره کارشناسی ارشد را در رشته زبان و ادبیات فارسی در همان دانشگاه گذراند.
او هماکنون ساکن تهران است. مصطفی مستور نخستین داستان خود را با عنوان دو چشمخانه خیس در سال 1369 نوشته و در همان سال در مجله کیان نیز به چاپ رساند.
همچنین نخستین کتاب این نویسنده در سال ۱۳۷۷ با عنوان عشق روی پیاده رو، که شامل ۱۲ داستان کوتاه بود به چاپ رساند.
او تا کنون کتابهای بیشماری را به چاپ رسانده است. روی ماه خداوند را ببوس از معروفترین نوشتههای او و همچنین چند روایت معتبر، استخوان خوک و دستهای جذامی، پیادهروی روی ماه، حکایت عشقی بیقاف بیشین بینقطه و من گنجشک نیستم از آثار دیگر او است. در حال حاضر مصطفی مستور به نوشتن و ترجمه مشغول است.
بخشی از کتاب
از روزی که پرستو را در کافه پیکولو دیده بودم بیش از سه هفته گذشته بود و من هنوز به راهحلی نرسیده بودم. نمیدانم چرا بدون هیچ دلیل روشنی فکر میکردم سرمه میتواند در حل مشکل کمکم کند. احتمالا به این خاطر که مراد یکجورهایی مرموز بهنظر میرسید و بیشتر ما، از عهد باستان تا امروز، همیشه فکر میکنیم آدمهای مرموز از بقیه داناترند. شاید هم به این خاطر سراغ مراد رفتم که به شکلی ناخودآگاه دوست داشتم درستی یا نادرستی این تصور باستانی را آزمایش کنم. شاید هم، خیلی ساده، دلیلش این بود که آن روزها کس دیگری بهتر از سرمه سراغ نداشتم. به هر حال شبی از شبهای اواخر مهرماه تصمیم گرفتم با سرمه بروم شبگردی.
این تنها وقتی بود که میتوانستم سرحوصله با او حرف بزنم. همین جا بگویم احتمالا چیزهایی را که دربارهی آن شب میخواهم بگویم باور نخواهید کرد. من واقعا اصراری ندارم این چیزها را باور کنید چون حالا خودم هم در وقوع آنها بهطور جدی تردید کردهام. منظورم این است که حالا که سالها از آن زمان گذشته در وقایع آن شب شک کردهام. البته آن شب همه چیز را باور کرده بودم. فکر میکنم دلایل زیادی باعث میشود چیزی را زمانی باور کنیم و همان چیز را زمان دیگری انکار کنیم.
ادامه
یکی از آن دلایل گذشت زمان است. انکار گذشت زمان شفافیت و یقین رویدادها را بهتدریج از بین میبرد یا دستکم با تولید تردیدهایی از وضوح و استحکام آنها میکاهد. حالا که فکرش را میکنم، بدون اینکه بخواهم توضیح اضافهای بدهم، باید بگویم این وضعیت کموبیش دربارهی ماجرای من و پرستو هم صادق بود. به هر حال حوالی ساعت دوازده شب بود که سرمه دوربین نیکون و چیزهای دیگری که دقیقا نمیدیدم چه هستند، گذاشت توی کولهاش و گفت آماده است. کت کهنهی چهارخانهی تنگی پوشیده بود و نشسته بود روی تختش. من محض احتیاط و به توصیهی دکتر گنجی مرحوم چند پسته و شکلات و آدامش تلخ گذاشتم توی جیبهای شلوارم: دیمن هیدرینات، استازولامید و متوکلوپرامید. بعد راه افتادیم توی خیابانهای تهران. دوشنبه، بیست و نهم مهرماه 1387.
شخصیتپردازی
روایت ساده و روان است؛ البته پیش هم نمیآید که مخاطب بخواهد کنکاشی در روایت داستان کند و بر روی رفتارها دقیق شود.
راوی برای داستان خود، چهار شخصیت میسازد: هانی یادگاری، مراد سرمه، کریم جوجو و موسی نقره.
پرستو، معشوقه هانی و اسکندر خطی، رقیب عشقی هانی تقریبا حضور خاصی در داستان ندارد. هانی درگیر عشقی است که در یک نگاه بر دل و جانش چنگ انداخته، کریم جوجو همهچیز را در پولدار بودن میبیند و در پی کسب ثروت است، مراد سرمه فردی مرموز است که اطلاعات مشخص و واضحی از او در اختیار مخاطب قرار داده نمیشود، و موسی نقره صاحبخانه این سه نفر، از زندگیاش راضی است و پی هدف خاصی نیست.
نویسنده برای نزدیک کردن مخاطب به هرکدام از این شخصیتها، به شیوهای متفاوت عمل میکند. کریم جوجو را با عنصر گفتوگو به ما معرفی کند، همچنین برای معرفی بیشتر مراد سرمه، او را در سکوت شب با خودش همراه میکند و ماجراهایی نظیر قصههای مرید و مرادی برای ما مطرح میکند. در این بین اما برای موسی نقره جزئیات بیشتری در نظر گرفته شده است. فضای اتاقش را میشناسیم، تا حدودی از گذشتهاش با خبر هستیم و از کلامش به خصوصیات اخلاقیاش پی میبریم. به همین دلیل است که با او بیشتر از دیگران ارتباط برقرار میکنیم؛ حتی بیشتر از کریم جوجو که هم حرفهای بیشتری میزند و هم نقش بیشتری در داستان ایفا میکند.
این کتاب از نظر کاربران شبکه اجتماعی goodreads که در حوزهی کتاب و کتابخوانی فعالیت میکند؛ موفق به کسب امتیاز 3.27 شده است.
نظرات کاربران