ملو بوک
1

معرفی کتاب you اثر کرولاین کپنس و سریال آن

معرفی کتاب
بازدید 1487

کتاب you اثر کرولاین کپنس و ترجمه فریبا محمدی، رمانی عاشقانه و در عین حال جنایی است.

شاید خیلی  از افراد با تجسم یک عاشق پیگیر که دیوانه‌وار دوستشان دارد، ته دلشان قند آب شود و آرزوی چنین شریکی را داشته باشند. اما اگر آن عاشق پیگیر یک روانی با وسواس فکری باشد چه؟

کتاب you درباره زندگی عاشقانه دختری جوان به نام بک است که آرزوی نویسنده شدن را در سر می‌پروراند.

این کتاب یک رمان ترسناک و هولناک برای عصر رسانه‌های اجتماعی است.

کشفی ترسناک از این که همه ما در برابر اغواگرها چقدر آسیب‌پذیرهستیم؛ اثر اول نویسنده کرولاین کپنس رمان پرمحتوایی را برای عصر ما ارائه می‌دهد.

کتاب you یک رمان خواندنی است که پایان غیرمنتظره‌ای دارد. این رمان را می‌توان با رمان‌هایی مانند gone girl، American Psycho مقایسه می‌شود.

در این بخش از ملوبوک به معرفی این رمان جذاب و همچنین سریال آن پرداخته‌ایم.

داستان کتاب you

داستان کتاب از جایی شروع می‌شود که یک نویسنده زیبا و علاقه‌مند به مغازه کتاب‌فروشی وست ویلج می‌رود. جایی که جو گلدبرگ در آن کار می‌کند. جو کاری را انجام می‌دهد که هر فرد دیگری توانایی انجام آن را دارد. جو نام دختر را از روی کارت اعتباری او حفظ می‌کند و در گوگل سرچ می‌کند. در شهر نیویورک تنها یک گوئنویر بک وجود دارد. او یک حساب کلربری در فیسبوک دارد که مدام توئیت می‌کند.

درواقع این کار بک موجب می‌شود جو به هر چیزی که نیاز دارد بداند برسد. بک به دانشگاه Brown رفته است، در خیابان بنک زندگی می‌کند و امشب در یک کافه در بروکلین خواهد بود؛ جایی دنج و مناسب برای یک ملاقات شانسی.

به همان شکلی که جو بصورت نامرئی و وسواس‌گونه کنترل زندگی بک را در دست می‌گیرد؛ یک سری وقایع را کنترل می‌کند تا مطمئن شود که بک خودش را در بازوان منتظر او بیندازد. جو از تعقیب‌گر به نامزد او تبدیل می‌شود. جو خود را به مردی ایده‌آل برای بک تبدیل می‌کند؛ در حالی که آرام موانعی که سر راهشان قرار دارد را از بین می‌برد، حتی اگر به معنای قتل باشد.

افتخارات کتاب تو

پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز.

پرفروش‌ترین کتاب یو اس‌ ای تودی.
یکی از بهترین تریلرها و رمان‌های جنایی 2014 از نگاه گاردین.

نظر منتقدان

هیپنوتیزم کننده و ترسناک چیزی شبیه این نخوانده بودم.

پابلیشرز ویکلی: مور مور کننده، خواننده ها دائم باید پشت سرشان را نگاه کنند.

لنا دانهام: تریلر مورد علاقه من.

سوفی هانا: تو رمانی عالی است؛ این کتاب بامزه، جالب و متفاوت به شمار می‌آید.

بخشی از کتاب

من هرگز به بار خیابان گرین‌پوینت نمی‌روم، جایی‌که مردم به‌دنبال نوشیدنی با آب خیارشور هستند، اما بک، این کار را به‌خاطر تو انجام می‌دهم. درست همان‌طورکه وقتی به‌خاطر تو از پنجره بیرون پریدم و به کمرم آسیب زدم؛ بیرون پریدم تا وقتی داشتم سعی می‌کردم تو را دید بزنم، تو را بشناسم، من را نبینی.

چقدر نفرت‌انگیز است که ممکن است الان، در این بار، من را ببینی و فکر کنی من یک عوضی‌ام که ارزشِ فرهنگیِ مفاسدِ اخلاقی را زیادی دست‌بالا می‌گیرم و هرچیزی را که مفاسدِ اخلاقیِ لعنتی به من می‌گویند بنوشم می‌نوشم. بک، من دانشگاه نرفته‌ام، پس دوران بزرگ‌سالی‌ام را صرف زنده‌کردنِ خاطراتِ زمانِ دانشگاه نمی‌کنم. من از آن آدم‌های عوضیِ دل‌رحم نیستم که هیچ‌وقت جرئتِ در لحظه زندگی کردن را ندارند. من برای زندگی زندگی می‌کنم، و همین حالا، اگر مجبور نبودم با متصدی بار که تی‌شرتی با عکسِ بوکوفسکی به تن دارد حرف بزنم تا او بازهم از من بپرسد چه نوع نوشیدنی‌ای می‌خواهم، نوشیدنیِ دیگری سفارش می‌دادم.

حالم خوب نیست و تو با آن جورا‌ب‌های ساق‌بلندِ زردت داری کتاب می‌خوانی و جوراب‌هایت سوراخ‌اند و تو زیادی داری به خودت سختی می‌دهی. تو از تارِ شارلوت بیرون آمده‌ای، اما خودِ من هم آن‌قدرها جذاب نیستم. مجبور شدم از پنجره‌ات بیرون بپرم، ارتفاعش کم بود، اما سقوط سقوط است و کمرم درد می‌کند و اگر یک بارِ دیگر کلمه‌ی آب خیارشور را بشنوم، فحش می‌دهم.

ادامه

تو عالی و کوچولو هستی، ناتالی پورتمن کوچولوی خودم، تقریبا آخر فیلم “نزدیک‌تر” وقتی که سرحال بود، کارش با آدم بدهای انگلیسی تموم شده بود و داشت به خونش توی  آمریکا برمی‌گشت. تو پیش من اومدی، بلاخره یک روز سه‌شنبه ساعت 10:06 صبح تحویل من داده شدی. هر روز از خونم توی بِد استوی به این مغازه توی بخش شرقی پایینی میام. هر روز بدون اینکه کسی  مثل تو رو پیدا کنم مغازه رو می‌بندم. تو رو می‌بینم که امروز توی دنیای من متولد شدی.

دارم می‌لرزم و اگر که قرص ضد اضطراب طبقه‌ی پایین بود یکیشو می‌انداختم بالا اما نمی‌خوام الان اکتیوان  مصرف کنم. نمی‌خوام برم طبقه‌ی پایین. می‌خوام کاملا اینجا باشم و تو رو تماشا کنم که ناخن‌های بدون لاکت رو می‌جوی و به سمت چپ می‌چرخی، نه، انگشت کوچکتو گاز می‌گیری، چشمات گرد می‌شن به طرف راست می‌ری، نه، از قسمت کتاب‌های زندگی‌نامه و کمک به خود رد می‌شی (خدا رو شکر) و وقتی که به قفسه‌ی داستان‌ها می‌رسی سرعتت رو کم می‌کنی.

اقتباس از کتاب you

در سال 2018 سریالی با اقتباس از این رمان جذاب و خواندنی ساخته شد و از سوی شبکه‌ی اینترنتی نتفلیکس نیز انتشار یافت. این سریال نیز مانند رمان تو با استقبال گسترده‌ای روبرو شد و نقدهای مثبتی را دریافت کرد.

سریال you

این سریال، مجموعه‌ای رمزآلود و روانشناختی محصول نتفلیکس است که تا به امروز 3 فصل از آن پخش شده است.

سریال you داستانی روانشناختی است که بر اساس کتاب you اثر کرولاین کپنس ساخته شده است. این سریال توسط کمپانی‌هایی همچون Warner Horizon Television، Alloy Entertainment و A+E Studios تهیه شده است.

پخش فصل اول این سریال که بر اساس رمان you ساخته شده است از سپتامبر سال 2018 در شبکه Lifetime نیز آغاز شد.

داستان این سریال درباره مدیر یک کتاب‌فروشی و همچنین یک قاتل سریالی است که عاشق دختری نویسنده می‌شود.

در جولای سال 2018 نیز مجموعه you برای فصل دوم تمدید د. این فصل براساس رمان Hidden Bodies ساخته شده است. سپس سریال you به شبکه نتفلیکس منتقل شد و فصل دوم آن در دسامبر سال 2019 به نمایش درآمد.

در ژانویه سال 2020 مجموعه you توسط شبکه نتفلیکس برای فصل سوم هم تمدید شد و این فصل در اکتبر سال 2021 در اختیار مخاطبان قرار گرفت. گفتنی است در همان ماه ساخت فصل چهارم سریال نیز تایید شد که البته هنوز این فصل منتشر نشده است.

داستان فصل دوم

در فصل دوم نیز جو گلدبرگ از نیویورک به لس‌آنجلس می‌رود تا از گذشته‌ خود فرار کند و با هویتی جدید شروع به کار کند. جو در لس‌آنجلس با لاو کوئین آشنا می‌شود که یک آشپز مشتاق و علاقه‌مند است که در لس آنجلس به‌عنوان یک مدیر تولید در یک فروشگاه مواد غذایی کار می‌کند. او علاقه‌ای به شبکه‌های اجتماعی و زندگی آنلاین ندارد و درواقع یک غم و اندوه عمیق را با خود حمل می‌کند. زمانی که او با جو ملاقات می‌کند، احساس مشترک و عمیقی را دریافت می‌کند، اما از گذشته تاریک و پر از دردسر جو خبر ندارد.

داستان فصل سوم

در فصل سوم نیز جو و لاو ازدواج کرده و پسر تازه متولد شده خود، هنری را در حومه شهر کالیفرنیا بزرگ می کنند. از آنجایی که رابطه آن‌ها وارد فاز جدیدی می‌شود، جو به تکرار چرخه وسواس گونه خود با علاقه فزاینده خود به ناتالی، همسایه خود ادامه می دهد. این بار، لاو شرایط را جوری رقم میزند تا اطمینان حاصل کند که رویای او برای داشتن یک خانواده عالی به این راحتی‌ها توسط اقدامات وسواس‌گونه جو از بین نخواهد رفت.

بازیگران سریال you

پن بدجلی

پن بدجلی بازیگر آمریکایی متولد 1 نوامبر 1986 برابر با 10 آبان 1365 است که بیشتر به جهت بازی در سریال درام Gossip Girl و سریال You شناخته می‌شود. وی در سال 2011 در دو فهرست مجله People از 25 فرد زیبا در سن 25 سالگی و 100 نفر از جذاب‌ترین مردهای تلویزیون قرار گرفت.

الیزابت لیل 

الیزابت لیل  بازیگر آمریکایی متولد 25 مارس 1992 برابر با 5 فروردین 1371 است. این هنرپیشه در آثاری چون، سریال ترسناک Dead of Summer و فیلم ترسناک Countdown  محصول سال 2019 بازی کرده است. پس از سریال روزی روزگاری، سریال You محبوب‌ترین عنوانی است که الیزابت در آن ایفای نقش کرده.

ویکتوریا پدرتی

ویکتوریا پدرتی بازیگر آمریکایی متولد 23 مارس 1995 برابر با 3 فروردین 1374 است که برای بازی در نقش شخصیت‌های مشکل دار و شریر شناخته می‌شود. وی در هر دو فصل سریال ترسناک The Haunting نقش‌های مختلفی را ایفا کرده است. از دیگر آثار او باید از فیلم درام کمدی Once Upon a Time in Hollywood محصول سال 2019  نام ببریم.

درباره نویسنده

کرولاین کپنس در سال 1977 در آمریکا متولد شد. کپنس پدیدآور، نویسنده و فیلمنامه‌نویس است.  کرولاین نویسنده دو کتاب برجسته است که عمده شهرت وی نیز بر پایه همین دو کتاب است.

کتاب نخست تحت عنوان تو می‌باشد که یک مجموعه تلویزیونی هم بر اساس آن ساخته شد و دومین اثر وی که در سال ۲۰۱۶ منتشر گردید، کتابی است به نام اجساد پنهان.

اینستاگرام

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. لیلی گفت:

    خیلی روانی بود پسره